یادآوری

اگر از مرورگر اینترنت اکسپلورر (Internet Explorer) استفاده می کنید ممکن است برای بالا آمدن کامل سایت چند ثانیه ایی توقف داشته باشید، که در مرورگر فایر فاکس (Firefox) بدین گونه نمی باشد.

میر حسین موسوی : می ایستیم تا جریان حاکم به قانون اساسی بازگردد

تفسیر خبر

برداشت و امید من این است که جریان حاکم به اجرای قانون اساسی و همه اصول آن برگردند و فضای امنیتی و نظامی را کنار گذارند و فضا را باز کنند ولی اگر این راه رفته نشود مجبوریم بایستیم چون ما نظام و کشور و انقلاب را دوست داریم * جنبش سبز مطالبه زیادی ندارد اما ظاهرا اجرای همین خواسته برای آنها بسیار سخت است و از این رو افسانه سازی در مقابله با این جنبش می کنند و خود در دام این افسانه سازی و دروغ هایی که می بافند ، می افتند. با این حال دعا می کنم که جریان حاکم از این دائره تنگی که برای خود ساخته اند خارج شوند و اداره کشور به مسیر و روال مطلوب باز گردد * مسئله دروغ مسئله اصلی ما شده و مردم نسبت بدان اعتراض دارند که متاسفانه در همه سطوح حاکمیت و تبلیغات جریان دارد و مردم را نسبت به اصل و اساس این نظام مسئله دار و در باورهاشان تردید ایجاد کرده است * جنبش سبز باید با همه قشرهای اجتماعی پیوند خورد و مسائل آنها را مطرح کند. کارگران و معلمان و … هدف جنبش سبز ایجاد زندگی بهتر برای همه و به ویژه اقشار فرودست و آسیب پذیر اجتماعی است * زندانی ها قهرمان مردم شده اند و چه استقبالی از آنها می شود و این نشانه بی اثری اینگونه کارها در مقابله با جنبش و خواست مردم است.

۱۳۹۱ مرداد ۱۱, چهارشنبه

باز خوانی بیانیه ی ۱۷ میر حسین موسوی

میر حسین موسوی با انتشار بیانیه های خود نشان داده بود که سد بزرگ سانسور و سیل عظیم دروغ پراکنی در رسانه ی ملی نمی تواند مسیر خروشان آگاهی رسانی وابسته به شبکه های اجتماعی را متوقف کند. به واقع با ظهور شعار ' هر شهروند یک رسانه ' شبکه های اجتماعی – مدنی به سرعت نقش رسانه های کلاسیک را بر عهده گرفتند و با استفاده از ابتکارهای بدیع، اقدام به خبر رسانی پیرامون زمان تظاهرات، اخبار جاری و حتی شعار نویسی کردند. این شبکه ها بارها قدرت خود را به رخ حاکمیت کشاندند، عاشورای ۸۸ یکی از آن روزها بود که بدون هیچ بیانیه ی رسمی از سوی پیشگامان جنبش، مردم خود پیشقدم شدند و این کنش عظیم اجتماعی با کشتار و سرکوب وحشیانه تر از پیش مواجه شد. این وقایع به صدور بیانیه ی ۱۷ام میرحسین موسوی انجامید.
میر حسین موسوی  بیانیه را با همین موضوع آغاز می کند که این اعتراض ها یک حرکت دستوری نبوده و معترضین در انتظار بیانیه ها و فراخوان ها نیستند. او به خودجوش بودن حرکت اعتراضی در روزهای بعد از کودتای انتخاباتی و بخصوص آن روز اشاره می کند که حتی مردم مسیر های تظاهرات را خود تعیین کرده بودند و با شعارهایی که بیشتر رنگ مذهبی داشت به اعتراض پرداخته بودند، اما این نیروهای نظامی و گاردی بوده اند که با برخوردهای خشن، موجبات تحریک مردم را فراهم ساختند و کشتار مردم توسط لباس شخصی ها و یا عبور ماشین نیروهای انتظامی از روی مردم، رفتار آنان را به افراط کشاند، اما باز این مردم هستند که در بسیاری از موارد نیروهایی سرکوب گر را در محاصره خود قرار می دهند و اصل را بر عدم آسیب رسانی به آنان و حتی مقابله با افرادی که از روی عصبانیت قصد حمله به آنان را دارد، قرار می دهند.
میر حسین موسوی که همواره در بیانیه های پیشین خود به تغییر رفتار حاکمیت به منظور تغییر قضاوت مردم و آشتی دوباره اشاره دارد، اینبار تکرار بازداشت ها و جو سازی علیه معترضین را تکرار اشتباهی می داند که هیچ اثری در فروکاستن اعتراضات نخواهد داشت. او پیشتر در بیانیه ۱۱ خود ۹ راه حل برون رفت از بحران را مطرح کرده بود و با طرح حداقل های معترضین تلاش داشت راهی را پیگیری کند که  مهمترین آنها ارجاع به یکی از اصول مغفول قانونی اساسی مبنی بر حق اعتراض مسالمت آمیز است.
میر حسین موسوی در میانه های بیانیه ی خود به موضوعی اشاره می کند که امروز به وضوح اثرات آن را مشاهده می کنیم، او با اشاره به وقایع صورت گرفته و عدم مشروعیت حاکمیت، به تصمیم های خانمان سوز اقتصادی و سیاست های ماجراجویانه ی سیاسی دولت اشاره می کند که تحریم های شدید تر و انزوای بیشتری را برای ایران به همراه داشته است. او اشاره دارد که چگونه دولت بدون پشتوانه ی مردمی می خواهد سایه ی شوم تحریم ها را از سر مردم دور کند؟ امروز شاهدیم که نیروهای مصلح همواره به این مهم اشاره دارند که پرونده ی هسته ای ایران و ماجراجویی های دولت هر روز هزینه ای جدید به مردم وارد می کند تا حدی که امروز حتی تهدید حمله ی نظامی را به حدی رسانده است که دیگر از آن نه به عنوان فقط یک گزینه در کشوی کشورهای غربی که ممکن ترین گزینه روی میز مطرح است. حاکمیت اقتدار گرا با بی توجهی به تمام این مصلحت اندیشی ها، راه های اصلاح رفتار خود را با کشتارها و سرکوب ها هر روز بیشتر از دیروز بست و امروز با حصر و محدودیت نشان می دهد که قصدی جز آن سناریوی خطرناکی که پیش روی است را ندارد.
میرحسین موسوی، سیاست های اعمال شده و سخنرانی های افراد منتسب به نظام از تریبون هایی چون نماز جمعه را به پایه گذاری یک جنگ داخلی و تقسیم مردم به حزب الله و حزب الشیطان را آغاز فاجعه ای می داند که ادامه ی سیاست خس و خاشاک خواندن مردم است که به مباح خواندن خون معترضین در عاشورا می انجامد. میر حسین موسوی خود را در کنار مردم و نه رهبر و نه با عنوان دیگری خطاب می کند که حاضر است به مانند بسیاری دیگر در راه خواسته های به حق خود خون دهد و این خون را رنگین تر از دیگران نمی داند. این بخش از نقش میرحسین موسوی را می توان در واکنش اش نسبت به شهادت سید علی موسوی؛ خواهر زاده اش که به ضرب گلوله در همان روز به شهادت می رسد مشاهد کرد که هیچ نامی از او در نامه ها و بیانیه هایش به میان نمی آورد و او را که خود بسیجی جبهه های جنگ تحمیلی بود را در کنار شهدای جنبش سبز قرار می دهد.
او در ادامه ی بیانیه ی خود، به نقش مهم دستگاه های تبلیغاتی حاکمیت برای انتساب معترضین به نیروهای منافق – مجاهدین خلق – اشاره دارد. جاییکه از یک سو دستگاه های تبلیغاتی آنان به ادامه ی نفاق و خیانت های سال های پیشین خود، معترضین را به نام خود مصادره می کردند و از سوی دیگر بهانه ی مناسبی را برای دستگاه های تبلیغاتی حاکمیت فراهم می ساختند تا مدرکی هرچند تکراری و بی اساس برای سرکوب و تخطئه ی اعتراضات مردمی فراهم سازند. میر حسین موسوی آن گروه را جریانی مرده می داند که حاکمیت برای مقاصد خود با استفاده از بازوی رسانه ای اش زنده می کند.
در بخشی دیگر او نگاهی از اسلام را مطرح می کند که بر خلاف تفسیر رایج در میان حاکمیت اقتدار گرا نه بر رفع مسئولیت و مظلوم نمایی که بر مبارزه و آزادی خواهی و برابری تاکید دارد. او با اشاره ی کوتاهی به داستانهای مذهبی نشان می دهد اسلام رحمانی که بارها در بیانیه های پیشین خود به آن اشاره دارد نه فقط یک راه حل برای تغییر صورت اسلام جاری از سوی حاکمیت است، که یک نگاه انسان محور و بر پایه ی کرامت انسان ها است و می تواند منشا مبارزه و حرکت به سوی پیروزی و بهروزی باشد.
او در ادامه به موضوع سپاه پاسداران و فساد اقتصادی حاصل از حضور پر رنگ نیروهای نظامی اشاره می کند، نقشی که بعدها پررنگ تر می شود و به صورت عیان سپاه پاسداران وارد مزایده ها و حتی فرماندهان سپاه در نقش وزیران و تصمیم گیرندگان عمده ی اقتصادی در می آورد. او که در مناظره های انتخاباتی خود به عدم عقد قراردادهای نفتی خارج از وزارت نفت اشاره داشت، شاید هرگز باور نمی کرد که همان جریان روزی به صورت قانونی – مصوبه ی مجلس و لایحه های دولتی – جریان نفتی کشور را به دست بگیرد. شاید میر حسین موسوی که به سیاست های غلط اقتصادی دولت اشاره داشت هرگز باور نمی کرد که روزی سپاه پاسداران که وظیفه ی قانونی اش دفاع از مرزهای ایران است، خود عاملی باشد که بیشترین تهدید ها بر علیه مرزهای ایران را فراهم سازد. این فاجعه ای که او از همان روز نخست به آن اشاره داشت، درگیر نمودن نیروهای نظامی به بالا و پایین رفتن قیمت نفت و دلار بود، اشارتی که بعد از حصر و در سانسور شدید رسانه ای شکلی وقیحانه تر به خود گرفت.
به هر روی او با طرح ۵ پیشنهاد و راه کار برای برون رفت از بحران تلاش کرد تا در قامت یک مصلح نظام وارد شود تا این سیل  که از داخل منافع مردم را یک به یک ویران می کند و از سوی دیگر دست خارجیان را برای دخالت باز تر می کند را بگیرد.
اول ) پاسخگویی دولت به ملت و استقلال کامل قوه مققنه و قضاییه.
دوم ) تدوین قانون انتخابات که منافع تمام مردم و نه فقط بخشی از حاکمیت را تامین کند.
سوم ) آزادی زندانیان سیاسی و اعاده حیثیت از آنان
چهارم ) آزادی مطبوعات و رسانه ها
پنجم ) به رسمیت شناخته شدن حق مردم در اعتراض در راستای اصل ۲۷ قانون اساسی
نکته ی مهم در هر ۵ مورد آن است که تمامی این خواسته ها در قانون اساسی ذکر شده است و تمامی اعتراضات بر همان اساس شکل گرفته است، بیشتر زندانیان سیاسی بر پایه ی اصل قانون اساسی و زیر شعار اجرای بدون تنازل قانون اساسی بازداشت شده بودند، قوای سه گانه در قانون الزاما مستقل از یکدیگر باید عمل کنند و در اساس همانی که به کنایه گفته می شود محقق می شود، این جنبش سبز نبود که به زعم آقایان برانداز بود، این خود حاکمیت بود که بر علیه قانون اساسی کشور برخواست و آن را بر انداخت.
پایان بیانیه ی ۱۷ام میرحسین موسوی موضوع بسیار محکم و صریحی است که اجرای این بند ها را تنها به مصلحت اندیشی سران نظام منوط می کند و نه یک مذاکره ی سیاسی و موافقت نامه ها و ... تمام این موارد و آن مواردی که در بیانیه ۱۱ام به آن اشاره شده بود می توانست با شروع یک بخش و نه تمام آن نسیمی از تغییر رفتار حاکمیت را به نفع منافع ملی تغییر دهد. منافعی که به واقع امروز نحیف تر از همیشه خارج از مرزهای ایران به آن اشاره می شود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر