صدر الدین بی طرف
تارنمای بازتاب، اخیرا در گزارشی میدانی با اشاره به افزایش گرانیها در
ایران نوشته که این گرانیها دیگر به نرخ «روسپیگری» هم رسیده و میانگین
نرخ تنفروشی در تهران به 100 هزار تومان رسیده است.
این پایگاه اینترنتی در گزارش خود میدان های تهران را با حروف اختصاری بیان
کرده و نرخ تنفروشی در برخی از مناطق پایتخت را اعلام کرده است.
«بازتاب» نوشته برای نمونه در مناطق بالاتر از «میدان ه» روسپیان مبلغ ۶۰
تا ۸۰ هزار تومان را به طور معمول مطالبه می کنند، اما در مناطق بالاتر از
«چهارراه پ» و در «خیابان م بعد از میدان م» این افراد ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار
تومان درخواست می کنند.
این گزارش میافزاید که در برخی از خیابان های شمالی تهران، به عنوان نمونه
«خیابان م» تنفروشان رقم هایی بالای ۲۰۰ هزار تومان طلب می کنند.
فارغ از رویکردی اقتصادی این گزارش که در آن نرخ کارگران جنسی به عنوان هدف
تعیین شده، ماجرا حکایت افزایش پدیده ای ناخوشایند به نام روسپیگری و
بحران جنسی در جامعه شهرنشین ایران می کند که مهمترین دلیل آن را نیز باید
رشد فزاینده و چشمگیر مشکلات اقتصادی در جامعه دانست.
به تعبیر امان قرایی مقدم، آسیب شناس اجتماعی، تا زمانی که فقر، جدایی،
نداری و ناچاری به شکل بحران ساز وجود دارد به دنبال آن، روسپیگری هم خودی
نشان میدهد. این درحالی است که کمتر زنی را می توان دید که صرفا به دلیل
مسائل جنسی تمایل به این کار داشته باشد و بیشتر تمایل دارد روابط خارج از
قاعده جنسی را با چند شریک جنسی تجربه کند.
بیشتر زنان به دلیل فشارهای اقتصادی و برای کسب درآمد و تامین زندگی به این
کار تن میدهند. به همین دلیل برخورد قهرآمیز با زنان خیابانی بیفایده
است و سازمان بهزیستی، وزارت کشور، شهرداری ها، در برابر این معضل مسئول
هستند.
در واقع آنچه اهمیت دارد نگهداری و بازپروری این زنان از لحاظ روحی و
اخلاقی است. برخورد پلیسی نمی تواند در این زمینه موفق باشد، این پدیده
ریشه پیچیده ای دارد که مسائل اقتصادی و فقر در کنار بحران جنسی در جوامع
بسته، دو عامل مهم اصلی به وجود آمدنش هستند.
در این بین تعداد زنان روسپی، در شرایط فعلی ایران و با توجه به مجرمانه
بودن این کار، غیر قابل شمارش است. برخی مسئولان می گویند اعلام تعداد این
زنان، "به مصلحت نیست." شاید هم به گفته برخی نمایندگان مجلس، امکانی برای
شمارش این زنان وجود ندارد، چون به جز دسته ای از این زنان که آشکارا، در
خیابان ها به دنبال کسب خود هستند، بسیاری نیز به صورت محفلی و تلفنی،
رابطه برقرار می کنند و کسی از کم و کیف آن باخبر نمی شود.
با این وجود، برخی آمارهای جسته و گریخته در برخی خبرگزاری های رسمی نیز
اعلام شده است. از جمله دفتر امور آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی در
سال 1385 اعلام کرد که بیش از 4 هزار زن روسپی از سوی بهزیستی شناسایی شده
اند، با این حال هیچگاه نمی شود آمار دقیقی از تعداد زنان و دخترانی که در
معرض آسیب های اجتماعی هستند ارایه کرد.
انجمن علمی مددکاران ایران تعداد آمار این زنان را "بسیار بالاتر از ارقام
رسمی" و نه چندان دقیق اعلام شده می داند. این در شرایطی است که سالیانه
حدود 30هزار تن به زنان سرپرست خانواده در کشور افزوده می شود و گرفتاری
اقتصادی آنان و فقر بدون پشتوانه اجتماعی، می تواند دلیل دیگری بر شیوع
این پدیده در کشور باشد.
از دیگر سو بر اساس آخرین تحقیقی که در رسانههای رسمی مانند خبرگزاری
کارگران ایران (ایلنا)، منتشر شد، سن روسپی گری در ایران به 13سال تقلیل
یافته است.
در یک بررسی که درباره گروه سنی زنان روسپی انجام شد از بین 6 هزار و 53 زن
که در کل کشور زندانی بوده اند، دختران بین 13 تا 25 سال بیشترین تعداد را
تشکیل میدهند.
اما واقعیتی که قابل کتمان و تکذیب نیست، افزایش آمار زنان خیابانی به دلیل
رشد فزانیده آسیب های اجتماعی در ایران است. موضوعی است که از قانونگذار
تا مسئول و پژوهشگر به آن اقرار و اعتراف دارد.
در تعریف مشخص همیشه میدان تقاضاست که عرضه را ایجاد میکند، اگر پدیده
روسپیگری با رشد سالانه روبروست، باید دلیل آن را در میان مردان خیابانی
جستجو کرد و افرادی که بدون هیچ محدودیتی در لباس ها و شکلهای مختلف زمینه
سقوط اخلاقی را فراهم می کنند.
به اعتقاد دکتر زهرا پیراسته روانشناس اجتماعی، مردان خیابانی به کسانی
اطلاق میشود که بیشترین وقت خود را در خیابان سپری میکنند، این افراد
خیابان را به عنوان منبعی برای برآورده کردن نیازهای روانی و جنسی خود
میدانند. این افراد کسانی هستند که به نوعی خانواده آنان از بافت منسجم و
ساختار به هنجار برخوردار نیست و از سوی دیگر به گونهای برای ارضای
نیازهای خود به جامعه متوسل میشوند.
بیشتر مردان خیابانی به لحاظ روانشناسی اجتماعی، آسیب دیده و آسیب رسان
هستند و این امر به دلیل آن است که این افراد از نظر جنسی نمیتوانند راه
حل مناسبی بیابند، چون جایی وجود ندارد که حتی اگر بیماری جنسی داشته باشند
خود را بدست مشاور بسپارند.
بی میلی به ازدواج های دشوار در این روزگار، بیکاری و همچنین بی توجهی
خانوادگی از عوامل و مشکلاتی است که سبب ساز عرضه و تقاضای بی قاعده و
مجرمانه جنسی می شود.
در این کشاکش، شناخت و مقابله با آسیب های اجتماعی در حوزه زنان یکی از
مهمترین وظایف سازمان بهزیستی است. همچنین در همه دنیا شهرداری ها پا به
پای دیگر دستگاه های متولی همچون بهزیستی این مسئولیت را پذیرفته اند و
بخشی از اعتبارات و بوجه سالانه خودشان را دراین بخش هزینه می کنند. در
همین حال شهرداری تهران هم چند سال پیش طرح تاسیس خانه هایی موسوم به خانه ی
"ریحانه" را در دست داشت که به سرانجام موفقیت آمیزی نرسید و مثل بیشتر
طرح های مربوط به حوزه سلامت اجتماعی تنها در جایگاه شعار جا خوش کرد تا
شاید آب و نانی را برای برخی به همراه داشته باشد!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر