یادآوری

اگر از مرورگر اینترنت اکسپلورر (Internet Explorer) استفاده می کنید ممکن است برای بالا آمدن کامل سایت چند ثانیه ایی توقف داشته باشید، که در مرورگر فایر فاکس (Firefox) بدین گونه نمی باشد.

میر حسین موسوی : می ایستیم تا جریان حاکم به قانون اساسی بازگردد

تفسیر خبر

برداشت و امید من این است که جریان حاکم به اجرای قانون اساسی و همه اصول آن برگردند و فضای امنیتی و نظامی را کنار گذارند و فضا را باز کنند ولی اگر این راه رفته نشود مجبوریم بایستیم چون ما نظام و کشور و انقلاب را دوست داریم * جنبش سبز مطالبه زیادی ندارد اما ظاهرا اجرای همین خواسته برای آنها بسیار سخت است و از این رو افسانه سازی در مقابله با این جنبش می کنند و خود در دام این افسانه سازی و دروغ هایی که می بافند ، می افتند. با این حال دعا می کنم که جریان حاکم از این دائره تنگی که برای خود ساخته اند خارج شوند و اداره کشور به مسیر و روال مطلوب باز گردد * مسئله دروغ مسئله اصلی ما شده و مردم نسبت بدان اعتراض دارند که متاسفانه در همه سطوح حاکمیت و تبلیغات جریان دارد و مردم را نسبت به اصل و اساس این نظام مسئله دار و در باورهاشان تردید ایجاد کرده است * جنبش سبز باید با همه قشرهای اجتماعی پیوند خورد و مسائل آنها را مطرح کند. کارگران و معلمان و … هدف جنبش سبز ایجاد زندگی بهتر برای همه و به ویژه اقشار فرودست و آسیب پذیر اجتماعی است * زندانی ها قهرمان مردم شده اند و چه استقبالی از آنها می شود و این نشانه بی اثری اینگونه کارها در مقابله با جنبش و خواست مردم است.

۱۳۹۱ تیر ۴, یکشنبه

فریدون سه پسر داشت

فریدون سه پسر داشت.این جمله دراتاق ۹بند ۳۵۰زندان اوین هر روز بارها تکرار می شود البته نه برای یادآوری رمان عباس معروفی، بلکه این جمله نشانه ای است برای صدا زدن  فریدون صیدی راد زندانی سیاسی. این جمله هم  از آن دست ادبیاتی است که زندانیان می سازند تا دنیای بیرون فراموششان شود و تحمل زندان راحت تر.
فریدون دربند۳۵۰ زندان اوین مشهوراست به چپ. البته چپی که زندانیان مشهور به لیبرال نیز به او عشق می ورزند.یکی از زندانیان مشهور به لیبرال جمله ای از رمان معروفی را عاریه می گیرد و می گوید"فریدون  الگوی محبوب همه چپ‌های جهان است، هیچ شباهتی به چپ‌های شناخته شده ما ندارد و بیشتر دموکرات است."علاقه زندانیان به فریدون نه به دلیل عقاید سیاسی بلکه به دلیل رفتار و منش اوست. به خاطر تواضع و فروتنی و اهتمام برای سپری شدن بهتر زندان برای زندانیان سیاسی.
فریدون صیدی راد از همان ابتدای ورود به بند ۳۵۰زندان اوین مشهور شد، البته این بار به دلیل قدش که تخت های زندان ظرفیت پذیرشش را نداشت و به قولی بدنش از تخت بیرون می زند.درروزهای اول دیگر زندانیان به شوخی می گفتند "تو به دلیل همین قد بلند درخیابان توجه ماموران را جلب کرده ای و بازداشتت کرده اند. یا اینکه به دلیل قد بلند فکر کرده اند تو بادیگارد فخر السادات محتشمی پور و مهسا امرآبادی هستی."
فریدون همشهری و از دوستان مسعود باستانی زندانی سیاسی است و دردهم اسفند ماه سال ۸۹به همراه فخر السادات محتشمی پور و مهسا امرآبادی بازداشت شد. هر زمان که مهسا امرآبادی یادی از فریدون می کند دوستانش به شوخی می نویسند" کجای این عدالت است که شما آزادید و فریدون درزندان".مهسا نیز درپاسخ برایشان می نویسد"غم فریدون من را پیر کرد."
فریدون صیدی راد با اینکه تحصیلات آکادمیک زیادی نداشته اما درحوزه کامپیوتر و وب بسیار توانمند و مطلع است به گونه ای که زندانیان مجذوب اطلاعات او می شوند.
تحمل زندان اوین برای کسانی که اهل کوهنوردی و طبعیت گردی  بوده اند سخت تر است، خصوصا وقتی به قله های البرز می نگرند و خود را از کوهنوردی محروم می بینند رنجشان مضاعف می شود.فریدون هم دلش برای کوه نوردی و طبیعت گردی لک زده اما  همچنان امیدوار مجلات سفر و کوهنوردی می خواند و دوستان محیط زیستیش برایش می نویسند " من این جا روزی از ستیغ کوه سرود فتح می خوانم و می دانم تو روزی بازخواهی گشت."
فریدون صیدی راد پیش از اینکه درتهران زندگی کند در اراک فعال بود و برای همین بازجویان بند دو الف سپاه فردی که دراراک فریدون را زیر نظرداشت به تهران آوردند تا دربازجویی ها کمکشان کند.فریدون درنهایت پس ازنگهداری در بند دو الف به بند ۳۵۰منتقل شد و از همان زمان بدون مرخصی درزندان به سر می برد.
او در مردادماه سال نود در شعبه ۲۸دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه، به اتهام تبلیغ علیه نظام ،شرکت در تشییع جنازه آیت الله منتظری و تجمع اعتراضی عاشورا در اراک مجموعا به سال حبس محکوم و این حکم دردادگاه تجدید نظر تائید شد.
خانواده فریدون هر هفته مجبورند برای ملاقات از اراک به تهران بیایند اما پدرش  نیز مانند خود او متواضع است و می گوید "وضعیت دشوار خانواده های دیگر را که می بینیم درد خودمان از یادمان می رود."
سرود کوهستان یا آفتابکاران یکی از سرودهای مورد علاقه فریدون است و او هر از چند گاهی زمزمه می کند که  "سر اومد زمستون،شکفته بهارون"اما باز هم بهار دیگری شکفته شده است و او همچنان درزندان است

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر