بیماری تاجزاده
امین بزرگیان
مصطفی تاجزاده در نوشته ای از زندان به نام "حق تعیین سرنوشت ملی"، یکسال
پس از جنبش سبز نوشت که : "جنبش سبز حد وسط را از بین برده است". این نوشته
کلیدی پس از آن نوشته تاریخ سازش با عنوان "پدر و مادر باز ما متهمیم" که
در واقع اولین متن صریح اعتراف به برخی اشتباهات نسل انقلاب و مسولین سابق
نظام است، می تواند نقش و جایگاه جدید تاجزاده را نشان دهد.
این دو متن تاجزاده در واقع فراخوان های عمومی ای بودند برای بازسازی ونشان
دادن مرزهای روشن دو نوع سیاست ورزی : سیاست ورزی متکی بر"بقا" و سیاست
ورزی متکی بر "اصلاح".
تاجزاده از همه دوستانش خواست که بیاییم با بازسازی مشی و تفکراتمان به
اصلاح طلبی وفادار باشیم و دست از سیاست ورزی متکی بر بقا بکشیم و به واقع
اصلاح طلب باشیم. در سیاست ورزی متکی بر بقا، فرد و گروه سیاسی تنها به
بقای در سیستم سیاسی می اندیشد. به همین دلیل تمام کنش های خودرا به گونه
ای ساماندهی می کند که هیچوقت باعث رنجش "پدراعظم" نشود.
چون مرزهای بقا در دست پدر اعظم است، سیاستمداران بقا اندیش در دوجبهه
کاملا متضاد محافظه کار و اصلاح طلب، مجبورند همواره دست و پای خود را به
گونه ای جمع و گاه قطع کنند که همواره درون مرزهای بقا جا بگیرند.
پس از مدتی تمامی این احزاب و گروه ها با وجود تفاوت ها- به سبب بقا اندیشی
صرفشان- عملا همشکل، یگانه و چهره های مختلف پدر اعظم می شوند. همچون
پسرانی که با وجود تفاوت خلقیات، به پدرعمیقا شبیه اند. آنها محصول همبستری
پدر با قدرت اند.
تاجزاده در مقاله "حق تعیین سرنوشت ملی" با حمله به حد وسط و نقش جنبش سبز
در از بین بردن آن به سیاستی حمله می کند که هم به اصلاح می اندیشد و هم
بقا اندیشی صرف دارد. او می نویسد: "جنبش سبز حد وسط را از بین برده، و
درپی جامه عمل پوشاندن به حق تعیین سرنوشت و برگزاری انتخابات آزاد است ."
این بدین معناست که دیگر نمی توان هم اصلاح طلب بود و هم به هرنوع صورت
بندی انتخاباتی ای، به خاطر رضایت پدر و اجازه بقا توسط او، تن داد.
شاید الان بهتر متوجه شویم که چرا تاجزاده را به قرنطینه منتقل کردند.
قرنطینه جایی بوده که بیماران واگیردار را به آنجا می فرستادند تا بیماری
شان گسترش نیابد. تاج زاده را از ترس انتقال ایده های جدیدش - یا همان
بیماری اش- به قرنطینه بردند. حمله تاجزاده به سیاست بقا اندیشی، برای
حاکم، چیزی دست کم از وبا ندارد. و بی شک خطابش اینبار نه بقا اندیشان
راست که بقا اندیشان چپ بود. خطر تاجزاده در واقع همینجاست. او می تواند
اصلاح طلبی را از معده بازی سیاسی صرف در راهروهای پارلمان نجات دهد.
اصلاحات با اندیشه های دست راستی در حال هضم شدن در معده سیستم است.
اصلاح طلبی از نظر تاجزاده اصلاح کردن است. لازمه اصلاح کردن، نشان دادن
مرزهای روشن وضعیت ایده آل و وضعیت موجود است. هشداری که تاجزاده در نوشته
های اخیرش بر روی آن به جد دست می گذارد درهم آمیختن این مرزهاست. این باور
کلبی مسلکانه که وضعیت ایده آل وجود ندارد و باید با این شرایط کنارآمد،
به نظر می رسد هدف اصلی یادآوری های مدام تاج زاده از اصلاح طلبی است.
تاج زاده نوشته که "ما حتماً بايد اعتراف كنيم، اما نه در دادگاههاي
نمايشي و آن طور كه بازجوها ميخواهند و به اتهامات موهوم مرتكب نشده، بلكه
در پيشگاه ملت و بر اساس حقيقت." تاج زاده به ما می گوید که این سنت
اعتراف، لازمه هرنوع اصلاح است.
تاج زاده می گوید که "جنبش سبز حد وسط را از بین برده است". این تمام تفاوت
اصلاح طلبی با "اصلاح طلبی" است. بیراه نیست که او را به قرنطینه بردند.
بیماری اش "پدر" را می کشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر