یادآوری

اگر از مرورگر اینترنت اکسپلورر (Internet Explorer) استفاده می کنید ممکن است برای بالا آمدن کامل سایت چند ثانیه ایی توقف داشته باشید، که در مرورگر فایر فاکس (Firefox) بدین گونه نمی باشد.

میر حسین موسوی : می ایستیم تا جریان حاکم به قانون اساسی بازگردد

تفسیر خبر

برداشت و امید من این است که جریان حاکم به اجرای قانون اساسی و همه اصول آن برگردند و فضای امنیتی و نظامی را کنار گذارند و فضا را باز کنند ولی اگر این راه رفته نشود مجبوریم بایستیم چون ما نظام و کشور و انقلاب را دوست داریم * جنبش سبز مطالبه زیادی ندارد اما ظاهرا اجرای همین خواسته برای آنها بسیار سخت است و از این رو افسانه سازی در مقابله با این جنبش می کنند و خود در دام این افسانه سازی و دروغ هایی که می بافند ، می افتند. با این حال دعا می کنم که جریان حاکم از این دائره تنگی که برای خود ساخته اند خارج شوند و اداره کشور به مسیر و روال مطلوب باز گردد * مسئله دروغ مسئله اصلی ما شده و مردم نسبت بدان اعتراض دارند که متاسفانه در همه سطوح حاکمیت و تبلیغات جریان دارد و مردم را نسبت به اصل و اساس این نظام مسئله دار و در باورهاشان تردید ایجاد کرده است * جنبش سبز باید با همه قشرهای اجتماعی پیوند خورد و مسائل آنها را مطرح کند. کارگران و معلمان و … هدف جنبش سبز ایجاد زندگی بهتر برای همه و به ویژه اقشار فرودست و آسیب پذیر اجتماعی است * زندانی ها قهرمان مردم شده اند و چه استقبالی از آنها می شود و این نشانه بی اثری اینگونه کارها در مقابله با جنبش و خواست مردم است.

۱۳۹۰ آبان ۲۰, جمعه

بحران جانشینی آیت الله خامنه ای و پیچیدگی های آینده سیاست در ایران

نگاهی به مسائل جهان عرب بویژه مصر و فرایند انقلاب اخیر در این کشور نشان می دهد بحران جانشینی مبارک بعنوان یکی از پیچیده ترین و مهمترین بن بست سیاسی در این کشور نقش مهمی در انفجاری تر شدن اوضاع در مصر داشت به نحوی که اگر مبارک توانسته بود در آخرین دوره ریاست جمهوری اش معضل بزرگ جانشینی را حل و فصل نماید بن بست سیاسی فراگیر در این کشور هنوز تا مرحله انفجاری شدن فاصله زیادی داشت. مبارک که بنا به تعبیر مصریها ده سال آخر حکومتش کاملا ویژگیهای یک دیکتاتور سرکوبگر را پیدا کرده بود هیچگاه حاضر نشد به نصایح بهترین دوستان قدیمی اش در حل و فصل عاقلانه مساله جانشینی گوش فرا دهد بنابراین با الگو گرفتن از عراق زمان صدام و تجربه خاندان اسد در سوریه علاقه مند بود تا پسرش جانشین او شود و از آنجا که ظاهرا مشکلی نیز برای جانشینی سیف الاسلام پسر قذافی در همسایگی خویش نمی دید بنابراین تقریبا امیدوار بود که جانشینی پسرش جمال مبارک نیز با مشکلی مواجه نگردد اما چنین ایده ای صرفا تصور خام مبارک پدر و همسرش سوزان بود چه اینکه جدای از مخالفت جدی افکار عمومی مصر و اپوزیسیون فربه و فراگیر این کشور با جانشینی جمال مبارک، دستگاه قدرتمند امنیت و ارتش مصر نیز ( بر خلاف نمونه های سوریه و لیبی) هیچگاه حاضر به پذیرش مبارک پسر نشدند بلکه ایالات متحده آمریکا و اروپا بعنوان مهمترین حامیان و متحدان نظام مبارک نیز هیچگونه چک سفید حمایت از جانشینی مبارک پسر  را تضمین نکردند. بحران جانشینی مبارک پدر از جمله بن بستهای سیاسی حاد و پیچیده ای بود که باعث یاس و سرخوردگی حامیان نظام مبارک از ادامه حیات این رژیم شده بود و بدین ترتیب نقش فوق العاده مهمی در انفجاری و انقلابی شدن اوضاع سیاسی در مصر داشته است.

امروزه نیز بسیاری از کارشناسان در تحلیل و ارزیابی امکان تسری یافتن انقلابهای عربی به دیگر کشورهای جهان دقیقا به همین عامل بحران جانشینی حکام دیکتاتور در برخی کشورهای استبداد زده اشاره می کنند چنانکه فرضا رژیم سرکوبگر اسلام کریم اوف در ازبکستان یا حاکم تاجیکستان و دیگر کشورهای استبداد زده دقیقا با همین مشکل مواجه اند و البته بسیاری از حکام نظامهای استبدادی دقیقا زنگ خطر چنین مشکل بزرگ و پیامدهای نامطلوب آن برای سرنوشت حکومتهای خود را درک کرده اند.
باید اذعان کنیم کم و بیش همین مشکل در ایران نیز وجود دارد. مدتهاست شایعات و اخبار نگران کننده از تمایل رهبری برای جانشینی پسرش سید مجتبی خامنه ای بر سر زبانها افتاده است و درست مانند الگوی مصر در زمان مبارک ، مقوله جانشینی سید مجتبی خامنه ای هم در نظر افکار عمومی و هم در میان پایگاه اجتماعی طرفداران رهبر جمهوری اسلامی مضحک و بی اساس می نماید. به هر حال مساله جانشینی در ایران به همین جا ختم نمی شود زیرا مساله جانشینی در ایران درست شبیه مصر زمان مبارک می تواند نقش زیادی در پیچیده تر کردن اوضاع سیاسی کشور بلکه سوق دادن آن به شرایط انفجاری داشته باشد. در صورت تداوم وفاق ملی در میان جناحها و جریانات سیاسی معتقد به ولایت فقیه در داخل ساختار نظام حکومتی ایران بسیار احتمال داشت در صورت فوت طبیعی رهبر عالی ایران ، مجلس خبرگان رهبری براحتی مانند تجربه خرداد 68 یکی از روحانیون بلند پایه از میان رجال شناخته شده سیاسی را بعنوان ولی فقیه معرفی نماید بنابراین در چنین شرایطی گزینه های نسبتا فراوانی قابلیت مطرح شدن داشتند و طبیعتا در صورت تداوم شرایط خرداد 68 می شد ظرفیتهائی برای حمایت از رهبری جدید در داخل حوزه های علمیه ، جریانات سیاسی داخل نظام و افکار عمومی پیدا کرد. اما وضعیت فعلی چگونه است؟ رهبری عالی ایران آنگونه که از ظاهرش پیداست دچار پریشانی شدیدی می باشد و از طرف دیگر گزینه های محتمل برای جانشینی هر یک یا بی بصیرت معرفی شده اند یا حامی سران فتنه و بازی خورده دشمنان؟! وضعیت در طرف روحانیون طرفدار خامنه ای نیز مطلوب نیست زیرا گزینه های مطرح و مدعی در این طیف علی رغم اینکه اساسا فاقد کمترین محبوبیت در افکار عمومی بوده و در حوزه نیز با مشکلات فراوانی روبرو هستند اکنون پس از سرخوردگی از حمایتهای بی شائبه از احمدی نژاد دیگر بعید است قابلیت اعتماد بیش از این در طیف حوزویان و سیاستمداران را بیابند و اندک احتمالی برای جانشینی آنان نمی توان قائل شد. از آنجا که ولی فقیه آینده ناچار خواهد بود با مشکلات انباشته شده ناشی از تشکیک جدی نسبت به کارامدی ولایت فقیه در داخل حوزه و افکار عمومی مقابله نماید و وظیفه سنگین مدیریت رویاروئی های خشن میان جناحهای سیاسی نظام ( از زمان انتخابات 88 تا زمان بدست گرفتن زعامت) را نیز بر عهده داشته باشد بنابراین بعید است افرادی که تمامی اعتبار سیاسی شان مدیون حمایتهای شخصی خامنه ای است توان بازسازی اوضاع نابسامان سیاسی کشور و منسجم کردن نیروها و گروههای سیاسی را داشته باشند و حتی بعید نیست افرادی از میان اصولگرایان برای تضعیف ایشان اقدام کنند.
بدون شک آیت الله خامنه ای اگر مایل به جانشینی یکی از این افراد باشد بقول معروف باید این میخ را در زمان حیات خود بکوبد وگرنه بعید است بعدا توجهی بشود.
در هر حال هر کس می تواند عقاید شخصی خود را داشته باشد چنانکه یرواند آبراهامیان بعنوان ایران شناس اروپائی که تالیفات مهم و مرجعی در خصوص تاریخ سیاسی معاصر ایران دارد بدنبال حوادث انتخابات سال 88 در لوموند دیپلماتیک نوشت ایده ولایت فقیه به بن بست رسیده است اما راهکار برون رفت از این بن بست و رویدادهای آینده ایران هنوز معلوم نیست . از طرفی در شرایطی که تئوریسین های جریان موسوم به انحرافی اطراف احمدی نژاد معتقدند چاره ای جز ظهور حضرت ولی عصر (عج) باقی نمانده و اتفاقا اصرار دارند که آیت الله خامنه ای جانشینی نخواهد داشت و ایشان باید پرچم را به صاحب اصلی واگذار نماید برخی موسسین و رهبران تاریخی نظام ولایت فقیه نظیر مرحوم آیت الله منتظری و آیت الله هاشمی رفسنجانی نیز اخیرا اقدام به تجدید نظرهای مهم الهیاتی و حوزوی در مقوله ولایت فقیه نموده اند. از دیدگاه تحلیلگران دانشگاهی نیز چون کارویژه های اساسی ولی فقیه بعنوان عنصر فصل الخطاب سیاسی و عامل تداوم و ثبات سیاسی خدشه وارد امده است بنابراین آینده ساز و کار ولایت فقیه بشکل مطلقه کنونی آن با ابهامات زیادی روبروست این دسته از تحلیلگران معتقدند ولی فقیه فعلی ملزم به دفاع از تصمیمات اساسی پس از انقلاب اسلامی بوده است بنابراین وقتی ایشان نسبت به تشکیکهای پدید آمده نسبت به تصمیم مهم ولی فقیه قبلی در پذیرش قطعنامه 598 و آتش بس در جنگ با عراق واکنش موثری نشان نمی دهد علاوه بر آن در روند تخطئه اقدامات دو دولت گذشته تحت رهبری خود مشارکت هم می نماید بنابراین در حوزه نظری کارویژه های رهبری بعنوان عنصر ثبات و تداوم بخش سیاستها و عملکردهای نظام را از دست داده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر