یادآوری

اگر از مرورگر اینترنت اکسپلورر (Internet Explorer) استفاده می کنید ممکن است برای بالا آمدن کامل سایت چند ثانیه ایی توقف داشته باشید، که در مرورگر فایر فاکس (Firefox) بدین گونه نمی باشد.

میر حسین موسوی : می ایستیم تا جریان حاکم به قانون اساسی بازگردد

تفسیر خبر

برداشت و امید من این است که جریان حاکم به اجرای قانون اساسی و همه اصول آن برگردند و فضای امنیتی و نظامی را کنار گذارند و فضا را باز کنند ولی اگر این راه رفته نشود مجبوریم بایستیم چون ما نظام و کشور و انقلاب را دوست داریم * جنبش سبز مطالبه زیادی ندارد اما ظاهرا اجرای همین خواسته برای آنها بسیار سخت است و از این رو افسانه سازی در مقابله با این جنبش می کنند و خود در دام این افسانه سازی و دروغ هایی که می بافند ، می افتند. با این حال دعا می کنم که جریان حاکم از این دائره تنگی که برای خود ساخته اند خارج شوند و اداره کشور به مسیر و روال مطلوب باز گردد * مسئله دروغ مسئله اصلی ما شده و مردم نسبت بدان اعتراض دارند که متاسفانه در همه سطوح حاکمیت و تبلیغات جریان دارد و مردم را نسبت به اصل و اساس این نظام مسئله دار و در باورهاشان تردید ایجاد کرده است * جنبش سبز باید با همه قشرهای اجتماعی پیوند خورد و مسائل آنها را مطرح کند. کارگران و معلمان و … هدف جنبش سبز ایجاد زندگی بهتر برای همه و به ویژه اقشار فرودست و آسیب پذیر اجتماعی است * زندانی ها قهرمان مردم شده اند و چه استقبالی از آنها می شود و این نشانه بی اثری اینگونه کارها در مقابله با جنبش و خواست مردم است.

۱۳۸۸ بهمن ۱۱, یکشنبه

فاطمه عرب سرخی خطاب به بازجوی سعید نورمحمدی: فریاد “منم سعید نورمحمدی”همه جا را فراگرفته است

فاطمه عرب سرخی در نامه ای خطاب به بازجوی سعید نورمحمدی، عضو جوان جبهه مشارکت نوشته است: فکر حقارت در برابر حجم عظیم مردانگی امثال سعید چه پریشانی هائی برایت به بار میآورد برادر!
به گزارش نوروز، متن کامل این نامه به شرح زیر است:
سلام برادر!
تو هم نه به اندازه من، به اندازه خودت که خیلی هم زیاد نیست، سعید را شناخته ای. مطمئنم شناخته ای. گواه این حرفم چشمبندی است که از چشم سعید برنمیداری.
حق داری برادر! حتماً برایت خیلی سخت است که در چشمان معصوم سعید نگاه کنی و اتهامات واهی را که خودت هم از اتهام شمردنشان خنده ات میگیرد به او نسبت دهی. اتهامی به بزرگی برگزاری مراسم دعای کمیل برای آزادی شهاب عزیز.
برادر تو هم یک انسانی. تو هم وجدان داری. سعید هم این را میفهمد و سرزنشت نمیکند. روبروی او ننشین. او را رو به دیوار بنشان و خودت پشت سرش بنشین. جز این هم نباید باشد. تو را یارای رو به رو شدن با سعید نیست.
برایت ناراحتم برادر. شبها وقتی که فارغ از حجم بازجوئیها دمی را برای استراحت کردن مغتنم میشماری، افکارت برایم قابل تصور است. افکاری که خواب آسوده را برایت حرام میکند. فکر حقارت در برابر حجم عظیم مردانگی امثال سعید چه پریشانیهائی برایت به بار میآورد برادر. حس شرمندگی از بازداشت بی دلیل مسعود، برادر سعید که حتی مامور بازداشتش گمانی جز سوتفاهم در مورد بازداشت بی اساس او نداشت، با تو چه میکند برادر.
روزگار سختی داری و خدا میداند که تو بیشتر از ما برای اتمام این وضیعت دعا میکنی. تو هم مسلمانی. تو هم قرآن میخوانی. تو هم مانند سعید به جمهوری اسلامی اعتقاد داری و همین اعتقاداتت است که تو را در این بازجوئیها میآزارد. همین اعتقاداتت است که نمیگذارد این ماجرا به اینجا ختم شود.
تو هم مانند من خوب میدانی که این پایان کار سعیدها نیست. تو خوب آگاهی که امروز از گوشه و کنار این آب و خاک، فریاد “منم سعید نورمحمدی” به گوش میرسد.
امروز تو ایستادگی سعید را بیشتر از ما میبینی. خوش به حالت برادر. این همه زیبائی باید دیدنی باشد. خوش به حالت آن لحظه که وقتت را با امثال او میگذرانی که چه درسهائی از زندگی را میآموزی آن هنگام که سئوالاتت بی پاسخ نمیماند. که امروز من پر هستم از سئوالات بی جواب.
غنیمت بشمار این ایام را که همنفس بودن با “شهاب طباطبائی” و “سعید نورمحمدی” و “حسین نورانی نژاد” و امثالهم سعادتی است که نصیب هر کسی نمیشود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر