یادآوری

اگر از مرورگر اینترنت اکسپلورر (Internet Explorer) استفاده می کنید ممکن است برای بالا آمدن کامل سایت چند ثانیه ایی توقف داشته باشید، که در مرورگر فایر فاکس (Firefox) بدین گونه نمی باشد.

میر حسین موسوی : می ایستیم تا جریان حاکم به قانون اساسی بازگردد

تفسیر خبر

برداشت و امید من این است که جریان حاکم به اجرای قانون اساسی و همه اصول آن برگردند و فضای امنیتی و نظامی را کنار گذارند و فضا را باز کنند ولی اگر این راه رفته نشود مجبوریم بایستیم چون ما نظام و کشور و انقلاب را دوست داریم * جنبش سبز مطالبه زیادی ندارد اما ظاهرا اجرای همین خواسته برای آنها بسیار سخت است و از این رو افسانه سازی در مقابله با این جنبش می کنند و خود در دام این افسانه سازی و دروغ هایی که می بافند ، می افتند. با این حال دعا می کنم که جریان حاکم از این دائره تنگی که برای خود ساخته اند خارج شوند و اداره کشور به مسیر و روال مطلوب باز گردد * مسئله دروغ مسئله اصلی ما شده و مردم نسبت بدان اعتراض دارند که متاسفانه در همه سطوح حاکمیت و تبلیغات جریان دارد و مردم را نسبت به اصل و اساس این نظام مسئله دار و در باورهاشان تردید ایجاد کرده است * جنبش سبز باید با همه قشرهای اجتماعی پیوند خورد و مسائل آنها را مطرح کند. کارگران و معلمان و … هدف جنبش سبز ایجاد زندگی بهتر برای همه و به ویژه اقشار فرودست و آسیب پذیر اجتماعی است * زندانی ها قهرمان مردم شده اند و چه استقبالی از آنها می شود و این نشانه بی اثری اینگونه کارها در مقابله با جنبش و خواست مردم است.

۱۳۹۰ آبان ۲۹, یکشنبه

سخنان رهبری درباره متهم و پرسشهایی که نمی‌شود مطرح نکرد

علی شکوهی نویسنده و منتقد اصولگرا در یادداشتی که در  وبلاگ خود منتشر کرده است نوشت:
امروز حوالی ظهر بود که صحبتهای مقام رهبری در دیدار با مسئولان قضایی را شنیدم. این عبارات برایم جالب توجه آمد. شما هم بخوانید:
«یک مطلب دیگرى که در باب قوه‌ قضائیه و عملکرد قوه و بازخوردهاى این عملکرد در بیرون باید مورد توجه قرار بگیرد – که الان رئیس محترم قوه هم اشاره کردند – این است: خب، قوه‌ قضائیه با متهم مواجه است. یک نفرى متهم به یک معنائى می‌شود؛ قوه‌ قضائیه وظیفه دارد از راه‌هائى که قانون معین کرده، برود تحقیق کند، تفحص کند و مشخص کند که این اتهام وارد است یا وارد نیست. صرف متهم شدن که جرم نیست. به هر کسى ممکن است یک اتهامى وارد شود. تا وقتى که از طریق قانونى جرم ثابت نشده است، نه در خود قوه، نه در بیرون قوه، نه در تریبونها و منبرهاى رسمى، نه در وسائل ارتباط جمعى، کسى حق ندارد آبروى یک مسلمانى را ببرد؛ این بسیار مسئله‌ مهمى است. بعضى اوقات انسان مى‌بیند روى قوه‌ قضائیه فشار مى‌آورند که آقا افشاء کنید. نه آقا، هیچ لزومى ندارد افشاء کردن. در موارد خاصى، بله، شارع مقدس مشخصاً و معیناً خواسته است که مردم مجازات را ببینند، یا مجازات شونده را بشناسند؛ اینها موارد خاصى است، مال همه جا نیست. بخصوص وقتى که در فضاى جامعه روحیه‌ تعمیم وجود دارد که یک چیزى را به غیر مورد خودش تعمیم می‌دهند، اینجا انسان خیلى باید احتیاط کند. تا وقتى جرمى ثابت نشده است، قطعاً نبایستى کسى را در معرض قرار داد؛ در معرض اتهام هم نباید قرار داد؛ چون وقتى گفتید متهم است، افکار عمومى تفکیک نمی‌کند بین متهمى که هیچ گناهى نکرده است، با آن کسى که شواهدى بر گناه او وجود دارد. حتّى بعد از اثبات جرم هم چه لزومى دارد؟ عرض کردم، مگر یک موارد خاص؛ «ولیشهد عذابهما طائفة من المؤمنین». چند موردِ اینجورى داریم. حتّى اگر چنانچه فرض کنیم یک نفرى جرمى هم کرده است، این جرم در دادگاه صالح اثبات هم شده است، این شخص به مجازات محکوم هم شده است – فرض کنید رفته زندان – چه لزومى دارد ما اسم او را در روزنامه‌ها منتشر کنیم تا بچه‌ این آدم که دارد مدرسه می‌رود، دیگر رویش نشود مدرسه برود؟ چه اشکال دارد که این مدتِ زندانش را بگذراند، بیاید بیرون، خودش و خانواده‌اش زندگى عادى‌شان را ادامه دهند؟ خب، جرمى کرد، مجازات شد، تمام شد دیگر. باید حتماً آبروریزى بشود؟ این از نکات بسیار مهمى است».

حتما شما هم مانند من از اعتدال و انصاف و اصولگرایی موجود در این عبارات لذت بردید ولی نمی‌دانم آیا همان سئوالاتی که در ذهن من ایجاد شده،‌ برای شما هم مطرح شده است یا نه. در هر صورت من این پرسشها را مطرح می‌کنم و شما آن را با پرسشهای ذهن خود مقایسه کنید.
اول – این شیوه برخورد در باره همه نوع جرایم است یا جرایم عادی مردم عادی؟ از سخنان مقام رهبری این گونه بر می‌آید که همه نوع جرایم از خرد و کلان باید مشمول این شیوه برخورد شوند ولی در آن صورت باید پرسید که اگر این گونه است و جرایم سیاسی چهره‌های مطرح سیاسی را هم شامل می‌شود، آیا ما تازه به درستی این روش برخورد رسیده‌ایم یا در گذشته هم روش درست و اسلامی همین بوده است؟
دوم – مرور حوادث دو سال گذشته نشان می‌دهد که در همه رسانه‌های تصویری و صوتی، مطبوعات و کتاب، مجالس و محافل دینی، تریبون نماز جمعه و منابر مساجد،‌ سایتهای خبری و تحلیلی و … ما شاهد اتهام‌زنی مجموعه ارکان حکومت به بخشی از نیروهای انقلابی و یاران امام و مسئولان دهه‌های گذشته جمهوری اسلامی بوده‌ایم که در هیچ دادگاه صالحی این اتهامات مورد رسیدگی و اثبات قرار نگرفته بودند. آیا با این سخنان می‌توان نتیجه گرفت که همه این اقدامات خلاف بوده است؟
سوم – در صورت قبول این که تمامی مطالب منتشره در باره چهره‌هایی چون هاشمی رفسنجانی،‌ میرحسین موسوی، مهدی کروبی، سیدمحمد خاتمی، موسوی خوئینی‌ها، علی اکبر ناطق نوری، علی اکبر محتشمی‌پور، بهزاد نبوی، مصطفی تاج‌زاده، و دهها چهره انقلابی باسابقه کشور در هیچ دادگاهی به اثبات نرسیده اما از سوی دهها رسانه و مسئولان روحانی و سیاسی کشور دائما تکرار شده و می‌شود، آیا می‌توان نتیجه گرفت که انتشار این مطالب،‌خلاف بوده است و ریختن آبروی مومن محسوب می‌شود که مطابق تعالیم دین ما از حرمت کعبه هم بالاتر است؟
چهارم – حکم شرعی در باره کسانی که این اتهامات اثبات نشده را به صورت سراسری منتشر کرده و آبروی مومن را برده‌اند، چیست؟ آیا باید مجازات شوند؟ آیا اگر این افراد شاکی خصوصی داشته باشند، دستگاه قضایی مکلف به پیگیری است؟ آیا ضامن هم محسوب می‌شوند و باید جبران هم بکنند؟
پنجم – اگر یکی از رسانه‌های اصلی و شاید اصلی‌ترین رسانه‌ای که در این زمینه اقدام کرده،‌ همین صدا و سیمای خودمان باشد که به صورت شبانه‌روزی مبادرت به انتشار این اتهامات می‌کرد و سریال دادگاه‌های نمایشی را به صورت مرتب در تمامی شبکه‌های خود پخش می‌کرد و حتی در فاصله دو نیمه فوتبال هم به مردم و متهمان رحم نمی‌کرد و اعترافات اثبات نشده و احتمالا زورکی علیه افراد را منتشر می‌ساخت و …،‌‌ آن وقت تکلیف چیست و آیا مسئولان این رسانه باید پاسخگو باشند یا خیر؟
ششم – با توجه به این که صدا و سیما زیر نظر رهبری اداره می‌شود و رئیس سازمان صدا و سیما را ایشان نصب کرده و بر عملکرد وی نظارت دارد،‌ و از سویی این اقدامات در یک دوره زمانی طولانی انجام گرفته­اند و امکان جلوگیری از آن هم وجود داشت، آیا می‌توان شخص رهبری را هم در گناه مسئولان صدا و سیما شریک دانست و از ایشان هم انتظار داشت که جبران آن مسائل را بکنند و به تلافی انتشار مداوم و مستمر این گونه اتهامات علیه افراد،‌ فرصتهایی را برای دفاع در اختیار این متهمان قرار دهند یا به هر شکلی که میسر است، جبران ریخته شدن آبروی مومنین مورد اتهام را بکنند؟
عنان قلم دارد از دست من خارج می‌شود. دیگر سئوالی را مطرح نمی‌کنم. اگر خوانندگان گرامی پرسشهایی را در ذهن دارند که من مطرح نکرده‌ام،‌ البته با حفظ شئونات، بنگارند تا در ذیل همین مطلب بیاورم. خداوند امور فاسد مسلمین را اصلاح کند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر